* خاطرات گذشته بصورت MP4 *
* سه شنبه30 مهر: به علت ضربه ای که نیمه شعبان پارسال در شهرستان (تقصیر حمید) به بینی خورده بود، امروز رو مهمون بیمارستان سینا برای عمل جراحی انحراف بینی بودم. ساعت 8 صبح برای پذیرش اونجا رفتیم. همون اول کار 450 تومن گرفتن و تااق 111 تخت 13 مال ما شد.
تقریبا ساعت 11 عمل شدم. خودم با چشم خودم مراحل بیهوشی رو دیدم. چشم باز کردم دیدم در مرحله ریکاوری و تو اتاقی با حدود 10 مریض عمل کرده دیگه در اون ساعت بودم.
شب کمی چای نبات و آبمیوه و غذا و شام و بدون همراهی بودم. اس ام اس های بیش از حد خانمی(چون به اون هیچ چیز نگفته بودم) یک جورائی دلواپس من شده بود.....
رفتار خوب پرستار و بهیاران اونجا. بیمارستان خصوصی بود دیگه.الکی نبودش که.... هر چقدر پول بدهی همانقدر آش میخوری.
* چهار شنبه1 آبان: بصبح مامان و حجت برای پول فیش مکه رفته بودن بانک ملی و خراب بودن سیبا و خراب شدن پیکان و کلی اذیت شدن اون دوتا.خلاصه ظهر ساعت 2 مرخص شدم. بعدازظهر باید میرفتیم مطبش برای بیرون آوردن اون بانداژها از توی بینی. طبق روال گذشته رفتیم مطبش که هیچ کس نبود...
بعد از کلی پرس و جو و تماس با بیمارستان سینا کاشف بعمل اومد که آقای دکتر دانش... رفته اند مسافرت و... خلاصه بعد از کلی تماس و اینور و اونور رفتیم پیش دکتر عرفانیان تا اون کار رو تموم کنه. بیرون آوردن اون همه از تو سوراخ بینی هم که بماند. پیدا کردن مطب او هم که بماند. اولش خیابون بهار و بعدش از اونجا روبروی بیمارستان امام رضا(ع).
تازه مادرجون و آقاجون هم اومده بودن عیادت من که خونه نبودیم. این وسط دکتر محمدزاده اورژانس سینا هم خدائیش خیلی کمک کرد. خدا خیرش بده
قشنگم، زیباترین صدای زندگیم صدای تپش قلب توست. جاودانه دوستت دارم